اقتصاد بین الملل
میررضا فاضلیان؛ خدیجه نصراللهی؛ هادی امیری
چکیده
هدف این مقاله نقد سیاستهای حمایتی دولت از سرمایهگذاران خارجی است که بدین منظور اطلاعات از طریق توزیع 243پرسشنامه در بین سرمایهگذاران بالفعل( فعال در کشور) و 107 پرسشنامه در بین سرمایه-گذاران بالقوه جمعآوری شده و با استفاده از الگوی دو مرحلهای هکمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ضرورت استفاده از الگوی دو مرحلهای هکمن به این ...
بیشتر
هدف این مقاله نقد سیاستهای حمایتی دولت از سرمایهگذاران خارجی است که بدین منظور اطلاعات از طریق توزیع 243پرسشنامه در بین سرمایهگذاران بالفعل( فعال در کشور) و 107 پرسشنامه در بین سرمایه-گذاران بالقوه جمعآوری شده و با استفاده از الگوی دو مرحلهای هکمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ضرورت استفاده از الگوی دو مرحلهای هکمن به این موضوع بر میگردد که عوامل موثر بر رفتار سرمایهگذاران بالقوه هنگام تصمیمگیری جهت ورود/عدم ورود به کشور ایران لزوما با عوامل موثر بر میزان سرمایه ورودی توسط سرمایهگذاران بالفعل یکسان نیستند. لذا در این مقاله بعد نرم محیط کسب و کار(شامل نااطمینانیهای ناشی از بیثباتی سیاسی، بیگانههراسی و ... ) از بعد سخت محیط کسب و کار ( شامل محیط بوروکراسی ، ناتوانی اجرایی دولت و ... ) تفکیک شده و نحوه اثرگذاری ابعاد مذکور بر رفتار سرمایه-گذاران با استفاده از الگوی هکمن تجزیه و تحلیل میشود. نتایج این مقاله نشان میدهد که سیاستگذاران هنگام نوشتن سیاستها در حوزه سرمایهگذاری خارجی، بدون توجه به ابعاد نرم مسئله بر بعد سخت متمرکز شدهاند. این درحالی است که سرمایهگذاران هنگام تصمیمگیری جهت ورود به کشور ایران بعد نرم برایشان مهم است نه بعد سخت اما بعد از ورود به کشور ابعاد سخت نیز اهمیت پیدا میکنند به طوری که اگر وضعیت کشور به لحاظ ابعاد سخت مناسب باشد سرمایهگذاران بالفعل انگیزه بیشتری برای توسعه کسب و کارشان و ورود سرمایه بیشتر به کشور دارند. نتیجه این نحوه سیاستگذاری( اولویتبندی نادرست مسائل پیش روی سرمایهگذاران) شکست در جذب سرمایهگذاران واقعی است.
اقتصاد نهادگرایی
ملیحه پورعلی؛ هادی امیری؛ وحید مقدم؛ علیرضا کمالیان
چکیده
اقتصاد مملو از موقعیتهایی است که افراد مجبورند تحت قواعد متفاوت تصمیمگیری کنند. مدلسازی رفتار افراد تحت این قواعد متفاوت در شاخه اقتصاد آزمایشگاهی دنبال میشود. مقاله حاضر با بهرهگیری از اقتصاد آزمایشگاهی به چند پرسش مهم نهادی اقتصاد ایران در حوزه حکمرانی پرداخته است. دادههای تحقیق از اجرای 480 دور شبیه سازی بهرهبرداری از ...
بیشتر
اقتصاد مملو از موقعیتهایی است که افراد مجبورند تحت قواعد متفاوت تصمیمگیری کنند. مدلسازی رفتار افراد تحت این قواعد متفاوت در شاخه اقتصاد آزمایشگاهی دنبال میشود. مقاله حاضر با بهرهگیری از اقتصاد آزمایشگاهی به چند پرسش مهم نهادی اقتصاد ایران در حوزه حکمرانی پرداخته است. دادههای تحقیق از اجرای 480 دور شبیه سازی بهرهبرداری از یک منبع مشترک در شرایطی که بهرهبرداران در برداشت از منبع، قدرت نامتقارن داشتهاند، ایجاد شده است. ترتیبات نهادی بدیل که هر یک بازنمایی از حکمرانی متفاوت منابع طبیعی است، در این آزمایشهای تجربی شبیه سازی شده است. در این مقاله تمرکز روی سه عامل ارتباط بهرهبردارن، منشاء قاعدهگذاری (خود بهرهبرداران یا دولت) و ضمانت اجرای قواعد (میزان و احتمال جریمه خاطیان) بوده است. نتایج نشان میدهد در شرایطی که به بهرهبرداران امکان قاعدهگذاری داده شود، بهرهبرداری از منبع طبیعی برابرتر از حالتی است که قاعدهگذاری به دولت سپرده شود. در حالت قاعدهگذاری برونزا، بدترین شیوه بهرهبرداری حالتی است که دولت نتواند ضمانت اجرای قواعد را تأمین کند (احتمال جریمه کم باشد). در این شرایط بهرهبرداری از منبع حتی از حالت بدون قاعده (دسترسی باز) نابرابرتر است. قاعدهگذاری برونزا به کمرنگ شدن انگیزههای نوع دوستانه میانجامد.
اقتصاد سنجی
علیرضا کمالیان؛ سید کمیل طیبی؛ علیمراد شریفی؛ هادی امیری
چکیده
مچینگ ضریب تمایل به وفور برای تخمین اثر برنامه و مداخلات سیاستی برای داده های مشاهدهای استفاده شده است. این روش با مقایسه ی میان دوگروه درمان و کنترل به استنتاج آماری درباره معنی داری تاثیر این سیاستها بر متغیرهای هدف می پردازد و به همین دلیل یکی از موضوعات مهم در هنگام استفاده از مچینگ ضریب تمایل، برآورد انحراف معیار برای تخمین ...
بیشتر
مچینگ ضریب تمایل به وفور برای تخمین اثر برنامه و مداخلات سیاستی برای داده های مشاهدهای استفاده شده است. این روش با مقایسه ی میان دوگروه درمان و کنترل به استنتاج آماری درباره معنی داری تاثیر این سیاستها بر متغیرهای هدف می پردازد و به همین دلیل یکی از موضوعات مهم در هنگام استفاده از مچینگ ضریب تمایل، برآورد انحراف معیار برای تخمین اثر درمان است. برآورد دقیق واریانس و انحراف معیار،آزمون آماری کاراتر و فاصله اطمینان دقیق تر را ممکن می سازد. با این حال اختلافات بسیاری در ادبیات چگونگی تخمین انحراف معیار وجود دارد. برخی از این روشها مبتنی بر بازنمونهگیری و برخی مستقل از آن است. در این پژوهش با بهکارگیری شبیهسازی مونت کارلو و محاسبهی میانگین حداقل مربعات خطای این برآوردگرها( MSE) به مقایسه این روشها پرداخته شدهاست. نتایج شبیهسازی در این مطالعه دلالت بر مزیت روشهای جکنایف و استاندارد نسبت به روش های آبادی-ایمبنز ، بوت استرپ و زیرنمونه داشتهاست. در پایان نیز با بررسی مقاله طیبی و همکاران نشان داده شد که روش های مختلف برآورد واریانس در برآوردگر مچینگ منجر به استنتاج آماری متفاوت از لحاظ معنی داری آماره ها می شد.